شیعه دلتنگ علی است...
منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین مطالب
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 104
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 35
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 48
:: بازدید ماه : 380
:: بازدید سال : 1042
:: بازدید کلی : 70747
نویسنده : فاضل اذرشاد-احمدتابان-م.حسینی
سه شنبه 21 شهريور 1396

  بقلم: ابراهیم ساجدی کنگرلوئی

... نگاه ژرف علی که مقتدای تشیع است دربرابر ظهور نفس قدرت بواسطه خلافت اندیشان مترف وفریبکار؛ کوتاه نمی آید او مصلحت اندیشانی را که بانام حکومت اسلامی خواستهای خود راپیش می برند وباحاکمیتی سراسر انباشته ازدروغ ونیرنگ وفساد مصالح ومنافع خویش را برتوده های مردم تحمیل می کنند عامل مجسم شیطان میداند که باشعار دروغ و فریبکاری تنها عطش قدرت خود رافرو می نشانند وبرای تامین اهداف شیطانی شان خواهان سلطه واقتدار مطلق و بی حساب وسئوال بر مردمند وبانام دین ومذهب؛ اختیار وحدودحکمرانی خداوندی را در حکومت وقدرت به خویش و عوامل خویش تفویض کرده وباز بانام دین ؛ مشرکانه به جایگاه خداوندی تکیه می زنند؛انسانیت راسلاخی میکنند؛حقوق ملت راتضییع ساخته وحکومت شان به چپاولگری و تاراج مردمی می انجامد وبه بهانه مصلحت آزادگان به دار می آویزند چاپلوسان وناشایستگان را برمردم مسلط ساخته وشایستگان را به بند میکشند و آنان که جای جای اریکه حکومتشان حضور خفقان وبیدادگری و ظلم وتزویر و دروغ و خودکامگی و فریبکاری و کتمان حقایق وثروت اندوزی است ونمایش مصلحت نمایانه شان به تاراج مادی ومعنوی مردم ختم میشود دربیان روشن شیعه ورهبرشیعه درمسیر باطلی سوار گردیده اند که مقتدا و راهنمای آن ابلیس است و این بارزترین نشان ونماد برای نمایش چهره نامشروع حکومتهایی است که با موج دین ومذهب می تازند... 

علی (ع) بن ابیطالب : اولین منتقد جدی حکومت های اسلامی اگر تاریخ شیعه رابنگریم وحقیقت وجودی آن را ازشروع ولایت مولای متقیان به نظاره بنشینیم . ابهت درک عمیق نهفته در کلام علی (ع)چنان متحیرمان می کند که به ناچار دربرابر آن بزرگ اسوه بشریت سرتسلیم فرود می آوریم وبینش و بصیرت وبردباری آن بزرگ را به ستایش می نشینیم... علی که چهارمین حاکم اسلامی بعد ازرحلت پیامبر است بزرگترین منتقد حکومتهای اسلامی پیش از خویش نیز هست! او برای روشنگری مردم هیچ مصلحت و...سیاستی را روانمیداند وصادقانه وبی محابا شیفته این است که مردم را باحقایق اجتماعی ؛ سیاسی؛ دینی وانسانی آشنا نماید حقوقشان را درقبال حکومت متذکر گردد وظایف خود را اعلام نماید وبر جهل بیداد وخرافه بتازد! حکومتی که اوآن رانقد می کندوبه چالش می طلبد حکومت استعماری واستبدادی روم وبیزانس و...نیست ویاحاکمیتهای مترتب بربینشهای ادیان وفرق دیگر نیستند! علی درپناه تعقل وخردی انسانی ؛ نگاهی اشراقی وماهوی نیز دارد ودرنهایت آزادگی ودرایت ارزشی؛ منتقد امیرالمومنین هایی است که بعد ازپیامبر بیرق اسلام را بردوش گرفته اند ! اوبی محابا و بی توجه به توفیق آنها درکشورگشائی وبسط جغرافیای اسلامی؛ ایشان را ظالم وشقی می نامد! چراکه توفیق مادی ونظامی هیچ خلیفه ای را پله پیروزی وتوفیق واقعی تلقی نمی کند.نگرش عقلانی وی معطوف به ترسیم مسیر کمال وسعادتمندی بشری است ومقصود از موفقیت ازمنظر او؛ حصول تکاملی است که جامعه و مردم را آگاه و خردمند بارمی آورد خردی که دروازه خوشبختی وکامروائی انسانی است. علی با برشمردن خصائل ضدانسانی حاکمان اسلامی ونقاط ضعفی که جامعه را به خذلان وانفعال وا میدارد لحظه ای درنگ وتردید نمیکند. او از نمایش مصلحتی که فریب وکتمان حق ومدارا وتحمل ظلم وفساد را درخود دارد منزجر ومتنفر است وحکومت مصلحت ماب را شقی ونیرنگ باز میداند که ضعف وناتوانی و بی کفایتی اش را در مدیریت جامعه اسلامی درلباس مصلحت توجیه میکند منحرفانه دین را به نفع مطامع خویش به تفسیر می نشیند مردم وجامعه را از خرد واندیشه دور میکند و جهل وخرافه را غالب می سازد وناشایستگان وحمقا و چاپلوسان را صدارت می بخشد و...حکومت راچونان طعمه ای درمیان خویشان و اطرافیان تقسیم می کند(تبدیل حکومت دینی به حکومت الیگارشی) آنگونه که درقبال ظلم و بیداد آنها مردم دچار بی ثباتی وسرکشی میگردند...و از دین وحقیقت روی گردان میشوند... واین نگاه روشن وانقلابی هنوز هم زنده وپابرجاست... اگر نام علی پس از 1400 سال هر روز پررنگ تر ومحبوب تر می شود بخاطر صراحت ؛ شجاعت و شایستگی وی در ابراز حقایق است حقایق تلخی که با تحکم وایمان به عدالت ؛ الوهیت و کرامت انسانی بیان میشوند ودرقاموس نقد قدرت ؛ حکومت وجامعه؛ منشائ ظهور تفکری میگردد که درپرتو آن انسانهائی آزاد وروشنگرتربیت می یابند وبه بالندگی ورشد میرسند... نگاه ژرف علی که مقتدای تشیع است دربرابر ظهور نفس قدرت بواسطه خلافت اندیشان مترف وفریبکار؛ کوتاه نمی آید او مصلحت اندیشانی را که بانام حکومت اسلامی خواستهای خود راپیش می برند وباحاکمیتی سراسر انباشته ازدروغ ونیرنگ وفساد مصالح ومنافع خویش را برتوده های مردم تحمیل می کنند عامل مجسم شیطان میداند که باشعار دروغ و فریبکاری تنها عطش قدرت خود رافرو می نشانند وبرای تامین اهداف شیطانی شان خواهان سلطه واقتدار مطلق و بی حساب وسئوال بر مردمند وبانام دین ومذهب؛ اختیار وحدودحکمرانی خداوندی را در حکومت وقدرت به خویش و عوامل خویش تفویض کرده وباز بانام دین ؛ مشرکانه به جایگاه خداوندی تکیه می زنند؛انسانیت راسلاخی میکنند؛حقوق ملت راتضییع ساخته وحکومت شان به چپاولگری و تاراج مردمی می انجامد وبه بهانه مصلحت آزادگان به دار می آویزند چاپلوسان وناشایستگان را برمردم مسلط ساخته وشایستگان را به بند میکشند و آنان که جای جای اریکه حکومتشان حضور خفقان وبیدادگری و ظلم وتزویر و دروغ و خودکامگی و فریبکاری و کتمان حقایق وثروت اندوزی است ونمایش مصلحت نمایانه شان به تاراج مادی ومعنوی مردم ختم میشود دربیان روشن شیعه ورهبرشیعه درمسیر باطلی سوار گردیده اند که مقتدا و راهنمای آن ابلیس است و این بارزترین نشان ونماد برای نمایش چهره نامشروع حکومتهایی است که با موج دین ومذهب می تازند...درحالیکه اعمال و رفتارشان هیچ بویی از دین وحتی انسانیت نبرده است... ودرراستای اعتقادی برخاسته از چنین اندیشه نابی؛ چگونه میتوان شیعه بود ولی از پایگاه وشناخت حکومت باطل غافل ماند؟ وآن را از حاکمیت حق تمییز نداد؟مولای شیعه حاکمیت وارسته دینی را با هیچ مصلحت فروگذاری (که حق را در هرجنبه آن فرومی گذارد)منطبق نمی داندواین موضع تغییر ناپذیرتشیع واقعی در مواجهه با شناخت حکومتها ودولتهاست... تا آن زمان اگر کسی نتوانسته بود درخطبه وسخنی به امیرالمومنین های بعد از پیامبر خرده گیرد واز آنها انتقاد کند جسارت علی با انکه خود چهارمین خلیفه ای است که امیرالمومنین خوانده میشود مرزهای آزادگی را درهم می نوردد و دراوج وچکاد انسانیت وارزشمداری ؛ ابهت توخالی تمام القاب را میشکند شان سازیهای دروغین را فرو می ریزد ودرمقام راهبری خردمند (ونه دگم و فرصت طلب) که شایسته بزرگی چون اوست فریادبرمی آورد: بخدا سوگند باوجود اشراف به حق؛از آن روی گردان بودند ودلیل رویگردانی قدرتمندترین حاکمان اسلامی بعد از پیامبر اسلام را قدرت طلبی ومال پرستی میداند و بی هیچ عذر و لکنت وبهانه ای در برابر شکل گیری تابوی قدرت به بهانه حکومت دینی می ایستد وآرزوهای شیطانی استحمارگران متدین نما را نقش برآب میسازد . واین یعنی هر حکومت نالایق و متظاهر دینی که فساد وبی عدالتی؛ و مال پرستی و خودکامگی را پیشه کرده است از دید تیزبین مولا وتشیع واقعی نامشروع وشیطانی است... زمانی که تصورکنیم صرف دنیاطلبی ومال پرستی حاکمان وعاملان حکومت ؛ آنان را به منجلاب دشمنی با دین سقوط میدهد دیگر تکلیف چپاول وتاراجگری از دیدگاه شیعه معلوم ومبرهن است و حضور فساد درعرصه های اقتصادی وسیاسی که زاییده خصلتهای قدرت طلبانه ظالمان وستمکاران است در اندیشه وتفکر تشیع پاسخ خود را دارد ...وآن جز پاسخی محکم و مبارزه جویانه نمی تواند باشد... آنگاه که حضرت علی (ع) امیرالمومنین دیگر رابه نقد می کشداو را به اتهام تشکیل حکومتی الیگارشی به جای حکومت اسلامی وتحمیل آ ن به مردم؛ نکوهش میکند:بنگرید که چسان دوپستان حکومت را میان خویش تقسیم کردند و شیر شتر را دوشیدند ...او درحالی که از پرخوری پهلوهایش متورم شده بود چونان ستوری که همی جز چریدن ندارد خویشاوندان پدری اش با او همدست شدند ومال خدا راچنان بااشتیاق فراوان خوردند که اشتران گیاه بهاری را...! وچه بیمحابا حاکم اسلامی قبل ازخویش را به دلیل ارتزاق از بیت المال وتاراج آن به چهارپائی تشبیه میکند! و به زشتکاری حاکمان در ترجیح قوم وخویش بازی به حکومت ارزشی وانسانی می تازد! چرا که سلطه این پلیدی وزشتی جامعه انسانی را از وجود لایقان وشایستگان بی نصیب می سازد. علی واقع بین است: دیدگاه او درباره جامعه ای که خود حاکم آن است با شاخصی واقعگرایانه ؛ آنچنان تداعی می یابد که گوئی نگاه تیز بین جامعه شناسی مبرز وبرجسته به کنکاش دردهای اجتماعی برخاسته باشد! وژرفای این نگاه بقدری دقیق و برخوردار از بصیرت وآگاهی است که پس از گذشت قرنها همچنان زنده وپیشرو مینماید... "به هرکجا که بخواهی چشم بگردان! ومردم رابنگر! آیاجزمستمندی که ازناداری اش رنج می برد یاتوانگری که کفران نعمت می کند یا بخیلی که درادای حق بخل می ورزد تابرثروتش بیفزاید یامتمردی که گوشهایش برای شنیدن اندرزها گران شده است ...چیز دیگری خواهی دید؟نیکان وصالحان کجایند؟" وبراستی کدامین اندیشه ای میتواند صریحتر و روشنتر از این نگاه مردم را به واقعیات جامعه معطوف نماید؟ فریاد مولای موحدان برای ترسیم مرزهای حق وباطل متکی به همین واقعیتهای اجتماعی است ومعتبرترین فهم ومدرک شیعه نیز درترسیم مواضع براساس بینش علی(ع) مبتنی برواقع بینی و واقع نگری است. وحقایق رانه برمبنای ادعا وشعار ؛ که براساس ادله ای آشکار وانکار ناپذیر به رخ میکشد واین نگاه اندیشمندانه وروشنگرانه ؛محکم ومتقن ؛ منشا یقینی است که شیعه را به نور معرفت می آراید و او را از انحراف وزبونی؛ اشتباه و تردید باز می دارد و تاریخ پر ارجی را پیش پای اوسبز میکند که در فراز و نشیب آن از تحمیق شدن و ظلم پرستی نجات می بخشد. وتازمانی که علی وآموزه علی در دل هر انسانی زنده است درخشش روشنی اگاهی و معرفت علی ؛ اورا به شناخت حق از باطل وراه از بیراهه قادر خواهد ساخت مگر انکه از ان تهی گردد... وقتی دلتنگی علی رامی نگرد که ازنای جان مینالد ومایوس از مردمی که پلیدی وزشتی آنان رافراگرفته وبرروح وجسم شان فرمانروایی میکند با زمزمه نیکان وصالحان کجایند اشگ می ریزد ودرد میکشد بی گمان باید از تصویر ظلمی که جامعه اش را به بستر فلاکت وبدبختی افکنده است متاثر واندوهگین گردد وطنین فریاد ش بی هیچ بیم وترسی دنیایی را متوجه حقیقت سازد. در وسعت حضور اندیشه شیعه واقعی که شیعه علی است چگونه میتوان تصورکرد بیعدالتی وظلم وفقرو...استبداد وخفقان وقدرت طلبی وچپاول ونیرنگ وخودکامگی دنیای انسانی را درخود فروببلعد واو ساکت باشد؟ تلقی از شیعه بودن وشیعه علی بودن علی وار زیستن است وکسی که مدعی تشیع است جسارت وتفکر و مرام علی دردل او ریشه دوانیده و شرافت وآزادگی شیعه را به ارث برده است و هرمدعی شیعه که نشانی از ظلم ستیزی و آزادگی در وی نتوان یافت نه شیعه علی است بلکه دروغگوئی است که شیعه وپیرو ابلیس است وبس.... مولای متقیان باصراحتی وصف ناپذیر فاصله طبقاتی ناشی از فقر وفلاکت توده ها وثروت انباشته و افسارگسیخته توانگران برخاسته از زمانه چپاول وتاراج بیت المال را (که قبل از حکومت وی به وقوع پیوسته) نشانه جامعه ای شیطانی می نامد وانحراف اجتماع وتربیت ناپذیری مردم را به دلیل رخنه فرهنگی حکومتی نالایق ؛ نابحق ؛ ستمکار وقوم پرست تلقی مینماید که مردم را در طول حکومت نابکارانه خویش به پلیدیها و زشتیها عادت داده و مبانی روشن وتعالیم واقعی دین را به یاری عالم نمایان دنیا پرست وجاهل ؛ وارونه ساخته اند.! وجوشش فریاد شیعه به تاسی ازمنادی عدالت؛ بسترساز افشای این وارونگی تاریخی است. علی قلمرو حاکمان باطل اندیش وشیطانی را اینگونه توصیف میکند:شما درزمانی زندگی می کنید که نیکی از آن رخت بربسته و دورتر میرود! وبدی بدان روی نهاده ...نزدیکتر میگردد... جلوس باطل قلمروی می آفریند که درآن فقیر فقیرتر وغنی غنی تر گردیده وجامعه درنهایت سستی ونادانی به چنین پلیدی وزشتی تن درمیدهد . جامعه درچنان فضای ننگ آور و حیرت اوری فرو میغلتد که فرومایگان قدرت میگیرند ونامهای ننگ آلود و زشتکارعنان هدایت مردم را عهده دار میگردند. وبانگ حقارت وچاپلوسی ؛ گلوی حق وعدالت را می فشارد تا انگاه که انسانیت از میان برخیزد و به کام مرگ درافتد... درقلمروی که به تسخیر پلیدی وزشتکاری درآمده است باید که آرزوی مرگ کردچراکه هیچ ذهن بیدار وعصیانگری را نمیتوان یافت که به نور معرفت الهی انسانی ؛ راه نجاتی را به طلب برخیزدوجامعه آنقدر به بازیچه انگاری دینی مشغول میشود که تدین وایمان حقیقی؛ به بهای منافع سلطه طلبان وخودکامگان متدین نما! به بند کشیده میشود وقانون به دست عاملان مخدوش میگردد وانان که خود باید پاسدار حدود وقوانین باشند آن رازیر پای می گذارند واعتماد توده ها از حاکمیت دین وقانون ستانده می شود چراکه خطای نابکاران متدین نما به حساب تدین وایمان واقعی نوشته میشود ومردم قدرت تشخیص حق از باطل را فروگذارده وقادر به تفکیک آنها نیستند وحاکمیت تاریخی وطولانی دستهای شیطانی دین آلود ؛ درعصر وارونگی حقایق وتعالیم دینی؛ چنین روندی را برمسیر بشر تحمیل نموده وبه سرانجامی دردناک انجامیده است. مولای موحدان دست به نفرین ایشان میگشاید: خدای نفرین کند آنان راکه امر به معروف مینمایند وخود به جای نمی  آورند ویا اززشتی منع میسازند وخویش از برپای داشتن آن باکی ندارند... 

وعلی رادیگر تابی نمانده است او افشاگرتاریخی مشحون از ظلم وبیدادگری است وروایتگر راستین حیرانی وسرگردانی مردمی است که گرفتار حکومت درندگان و دروغگویان شده اند و دامهای تنیده از جهل ؛ نادانی وگناه افکارشان رافروپوشانده وآنها را در پستی ورذالت وبدبختی نگه داشته است .نه بصیرت ومعرفت درک فلاکت خود را دارند ونه اندیشه ستیز با عوامل ذلت خویش را در سر می پرورانند چون رسوخ شیطانی حاکمان زر وزور وتزویر؛ آنان رانیز به درندگی وحیوانیت سوق داده است: "بارسیدن چنین روزگاری فرزند خشم پدر را برانگیزد وازباران سوزش وگرمی زاید وفرومایگان سربردارند وبزرگواران سر درلاک شان فروبرند! " وبراستی خودکامگان به قدرت می رسند جون مردم به جای آزادی وآزادگی ؛ بردگی وبندگی می آموزند وبه جای حق ؛ زبان به چاپلوسی وتملق می گشایند ودنیا زدگی شان ؛ ایشان را اسیر اطاعت جباران وخودکامگان میکند.. وتصویر مولا رابنگرید که اگر کسی این فهم وبصیرت را ملتفت نشود ونفهمد چگونه میتواند مدعی تشیع باشد؟: "مردم این روزگار چون گرگان اند وحاکمان شان چون درندگان! وناتوانان طعمه ایشان! وبینوایان چون مردگان! راستگوئی سرفرو کرده ودروغ شایع گشته ؛ دوستیها به زبان باشد ودشمنیها به دل؛ جمعی به گنهکاران نسبت جویند و پاکدامنی سبب شگفتی گردد! وپوستین اسلام به گونه ای وارونه پوشیده شود! وظالمان ؛ تبهکاران وشیاطین آنقدر دراین پوستین فرو رفته اند که بوی کهنگی و اشئمزاز ونفرتشان لایه لایه آن را فراگرفته ومشام انسانیت وتاریخ را می آزارد. "ای مردم! بزودی زمانی برشما خواهد امد که اسلام همانند ظرفی وارون گردد و محتوای ان فرو بریزد!" وروح سرخوردگی مردمی که خود رامسلمان وهدایت یافته می پندارند آنچنان رخ مینماید که به جای جستجوی راه نجات هرروز درمنجلاب نادانی شان فرو می روند وهربار به رایی میگروند به امید آنکه ازدامن تبهناک سیاهی وفساد کورسوئی به یاریشان شتابد و ... "ای بندگان خدا ؛ به نادانی خود اعتماد نکنید. ومطیع هواهای نفسانی تان مباشید.آنکه درچنین منزلی فرود اید به کسی ماند که برلبه پرتگاه هلاکت فرود آمده وهر لحظه بیم ریختن آن باشد! بارضلالتی که بردوش گرفته ازجایی به جائی می برد وهر بار رایی می دهد ومی خواهد چیزی را که چسبیدنی نیست بچسباند! و آنچه را نزدیک نمی آید به نزدیک آورد" "خدارا! خدارا! مباد شکوه به نزد کسی برید که اندوه شمارا نزداید. ونیازتان را برنیاورد! وآنچه برای شما مبرم ومحکم است بارای فاسد خویش نقص کرده وبشکند" واندیشه سلطه جویانه قدرت طلبان وحاکمان ناشایست و گستاخ ازدید مولای شیعه عامل اصلی تسلط واستیلای گمراهی وفسادی است که عنان جامعه رادردست میگیرد ومردم وبشریت را به سوی بطلان و نابودی سوق میدهد: "باسلطه گمراهی است که باطل رسوخ می یابد وتوسن جهل می تازد! طغیانها وفتنه ها همه جا رافرا میگیرند وداعیان حق اندک اند وروزگار همانند درنده ای دیوانه حمله ور می شود وباطل مانند شتری پس از خاموشی ؛ نعره برمی آورد و مردم برارتکاب زشتی وگناه همدست می شوند ! ودرکار دین از یکدیگر دوری می جویند ودردروغ باهم دوستی می ورزند ودرراستی بایکدیگر به دشمنی برمی خیزند!" کیست ؟ خود راشیعه بپندارد و فریاد بلند مقتدای اش رانشنود؟ کیست که آرزوی ولایت شیعه را درسربپروراند واز بصیرت ومعرفت مولایش نسبت به زمان خویش بوئی نبرده باشد؟و واقعا چه کسی میتواند بی تاسی به سرچشمه زلال وآفتابی اندیشه علی(ع) درغفلت وجهل خویش ادعای تشیع نماید؟ شیعه باتعالیم علی ؛ حضور روشن تفکر انسانی را دراجتماع روبه سقوط بشری ترسیم میکند واوج های آرمان انسانیت رادرمینوردد و تصویر انسان آزاد و کمال جسته ای را به نمایش میگذارد که دغدغه اش نجات وسعادتمندی جامعه انسانی واسلامی است. نهیب علی ؛ نهیب شیعه است وفریاد اش فریاد عدالتخواهی وحق طلبی است. پیام روشن علی درهنگامه نابهنگام تاریکی و استبداد؛ ستمگری وخفقان ؛ محرومیت و استضعاف؛ چراغ راه پیروان راستینی است که نه درکلام بلکه در عمل نیز به او اقتدا میکنند وتا زمانیکه این نور به فراموشی سپرده نشود ودردل شیفته راه یافتگان هدایت بدرخشد رایت حق همچنان برافراشته خواهد ماند وباطل وباطل اندیشان را خواب راحت و خوش نخواهد بود. امروز دراقتدا به انتظار درونی ام ؛ هنوز اشگهای جاری علی را درمسجد کوفه ودربرابر ظلمت به بارنشسته جهل مردمی خودخواه وغافل از گوش جان می شنوم: "این راهها شما رابه کجا خواهد برد؟ دراین تاریکیها تاچند سرگردان وحیران خواهیدبود؟ این دروغها تاچند فریبتان دهد؟ ازکدامین راه برشما می تازند؟ و به کجا باز گردانده می شوید؟ هر زمانی را سرانجامی است وهر رفتنی را آمدنی!..." "دلهایتان راآماده دارید واگر شمارا فراخواند بیدار شوید! کاروان سالار باید که به اهل قافله دروغ نگوید.وپراکندگان راگرد آورد. واندیشه خویش به کار گیرد! " وامروز نشان راه رستگاری شیعه ونجات اورا باید از میان کلام مولا جستجو کنیم که چه زیبنده پاسخی می یابیم: وبدانید که شما راه رستگاری را نخواهید شناخت مگر بدانید آنان که طالب رستگاری نیستند چه کسانند! وهرگز به پیمان قران وفا نمی ورزید مگرآنکه بدانید چه کسانی پیمان قران رامی شکنند وبه قران متمسک نخواهید شد تاآنگاه که واپس زنندگان قران راباز شناسید..." آیا این شناخت جز ازمعرفت تشیع به تشخیص سره از ناسره ومدعیان دروغین ازحامیان حقیقی دین حکایت میکند؟ تشخیصی که اگر اشتباهی درآن اتفاق افتد وجامعه ای به جای اتکا به عاملان واقعی دین در فهم مبانی ارزشی وانسانی ؛ به تدین دروغین متدین نمایان ویاعالم نمایان متقلب پناهنده شود ویا دردام فریب آنها بیفتد به عاقبت شوم ضلالت وگمراهی دچار خواهد شد ؟ عاملان تباهی وگمراهی مردم کیانند؟: "هان! حذر! حذر! ازفرمانبری حاکمان وبزرگان تان! که از حساب خود انسانی خویش فراتر رفتند...وامور ناپسند رابه پروردگارنسبت میدهندبه نعمتهای خداوندی انکار ورزیدند تا باقضای او به پیکار برخیزند! وبرنعمتهای وی چیره گردند .اینان پایه واساس عصبیت وارکان فتنه اند"وشمشیرهای برتری جوی زمان جاهلیت... آن حساب انسانی که کسانی درجایگاه ریاست برمردم ازان فراز میجویند؛چیست؟ آیا جزخودبرتر بینی ؛ خودخواهی وخودپسندی ایشان است؟ که آنان را به خودکامگی واستبداد سوق میدهد؟ تا آنجا که برای خویش حقی فراتر ازحق انسانی قائل گردیده و مردم رابه کرنش وتملق گوئی در برابرقدرت دروغین وپوشالی شان فرا می خوانند؟ ومصاف رهنمای تشیع باچنین خذلان وشرکی آنگونه بزرگ مینماید که پیشوای راهبری چنین حاکمی را ابلیس مینامد: "ابلیس دشمن خدا وپیشوای متعصبان وپیشرو وراهبر گردن کشان ومستبدان است..." " که بنیاد نادانی وجهالت رابنیان گذارد..." وچنین مولای متقیان به نکوهش شان برمی خیزد و اعمال شان را تصویر میکند و چهره دروغین وپوشالی شان را که نام اسلام بر خود بسته بودند آشکار می سازد: "بدانید که شما ریسمان اطاعت اسلام از دستها گشودید وآن دژ خداوندی که گرداگردتان رافراگرفته بود با به کار بستن احکام جاهلیت سوراخ نمودید! ..". "بدانید که شما بعد ازدینداری بی دین گشته؛ وپس ازعقد مودت گروه گروه شدید.ازاسلام تنها نام آن برخود بستید وازایمان تنها به ظاهر آن اکتفا نمودید ..." "میخواهید چهره اسلام راوارونه سازید؟ وپرده حرمتش را بردرید؟ وپیمانی را که خدا باشما بسته است بگسلید؟" "وبدانید که شما قیداسلام رازدید وحدود آن رابکار نبستید واحکامش رامیراندید..." وجامعه غرق گشته درفساد وتباهی ؛ که حق را فروگذاشته وباطل راپیشه خود ساخته است به چنان درجه ای از سقوط میرسد که کتاب خدا را وسیله هوی وهوس خویش در کامجویی از دنیا قرار میدهد و از زندگی درظلم وگمراهی اش برنمی آشوبد و علی رابنگر! که چگونه شکوه به درگاه خدا می برد! آنگاه که امیدی به هدایت شان نیست... "به خداوند شکوه میکنم ازمردمی که درظلم زیستند ودرگمراهی مردند . درنظرآنان هیچ کالائی بی رونق تر از کتاب خدا نیست آنگاه که به شیوه درست معنی شود! وهیچ متاعی رائج تر وگرانبهاتر از آن نیست اگر تحریف شده وبراساس هوی وهوس ازمعنی واقعی برگردانده شده باشد! هیچ چیز را زشت تر ازکارنیک نمی دانند! وهیچ چیز را نیکوتر از زشتکاری نمی شمرند..." و تحقق عذاب الهی راباور کن که باورعلی آن راوعده میدهد: "هرآینه شما رانمونه هائی از عذاب وسختی هایی کوبنده خدائی برامتهای گذشته می باشد . فرارسیدن عذاب الهی را بهانه جهل به مواخذه او و یا سهل انگاری برخشم ویا ایمنی از کیفرش دیر نپندارید! زیرا خدای پاک گذشتگان را از رحمت خویش دور نکرد مگر بدین سبب که امر به معروف ونهی ازمنکر را رهاکردند ...آری خداوند سفیهان را به سبب ارتکاب گناهان واهل خرد واندیشه را به سبب واگذاستن نهی ازمنکر نفرین فرمود..." برتری وفسادانگیزی حاکمان ورضایت مردم به تداوم ظلم وستمگری آنها ؛ اجتماع نفرین شده ای راتجسم میکند که مصداق روشنی از قلمرو شیطانی است . قلمرو شیطان جائی است که بیعدالتی ودروغ وحرص ونیرنگ وخیانت برتدین پوشالی جاهلان وظالمان تکیه کرده است... قلمروشیطان؛ قلمرو فساد وتباهی است .قلمرو شیطان ؛ قلمروی است که بی عدالتی وچپاولگری؛ انسانیت را به روز سیاه نشانده است. قلمرو شیطان ؛ قلمرو قدرت طلبان مستبدی است که چونان خدایگان سیاهی وتاریکی؛ خود راحاکم مطلق سرنوشت مردمان می پندارند واز هیچ جرم وجنایتی درحق بشریت دریغ نمی ورزند. درقلمرو شیطان ؛ نهیب وفریاد آزادگان به خون می نشیند وندای حق طلبی وآزادی سلاخی می گردد.یاران عدالت به زنجیر کشیده می شوند و چاپلوسان بی ریشه و ناشایست درنقش قداره بندان قدرت به ظهور می رسند. قلمرو شیطانی ؛ چشم انداز تحکم و خود حق پنداری است! دروغ و نیرنگ بازی است... آنان بزرگ بین تر ازآنند که مردمی باشند! حقیرتر ازآنند که مذهبی رابرتابند! و بی ریشه تر از آن که از ریشه ای آویزند! تنها خودومنافع دنیای خویش را میبینند ؛ منافعی که حاصل چپاول مردم است . دین وخدایشان فقط وفقط قدرت و برتری جویی است...ودراین راه؛ همه چیز و همه کس از خدای گرفته تامذهب وارزش وعلم وفرهنگ و وطن و ...بازیچه ای برای فریب مردم وادامه اقتدار مطلق و شیطانی شان است وبس. درقلمرو شیطان؛ فرمانروایان منسوب به شیطانند. لباس شان از فریب؛ کلامشان تزویر؛ وعمل شان شیطانی است . درقلمرو شیطان؛ خیل انسانهای مسخ شده ؛ به پندار موهوم گرائیده اندو فرمان قدرتمندان را چونان فرمان خدا پیروی می کنند! درقلمرو شیطان ؛ صدای روشن خداوندی وکلام ابدی حق تحریف وبه تمسخر گرفته می شودوعاملان پلیدی وزشتی؛ پیام صریح خداوندی را به هوای نفس شان می آلایند! آنگونه که اراده شیطان به مسند می نشیند! وقلمرو شیطانی به منصه ظهور می رسد... قلمرو شیطان؛ قلمرو قدرتمندان وخود کامگان است آنان که سیاه می اندیشند؛سیاه می نوشند؛ ودلهاشان مملواز تاریکی جهل ودنیازدگی است . آری ؛ شیطان قلمرو خویش را نه درسرزمینان کفر؛ بلکه درمیان جهل و سرگشتگی متدین نمایانی می گستردکه ازدین تنها نام آن برخود بسته اندوازایمان به ظاهر آن اکتفا نموده چهره آن را وارونه ساخته و حرمتش رادریده اند... "منحرفان شیطان را معیارکارخود قراردادند وشیطان نیز آنان راشریک خود ساخت . پس درسینه هاشان تخم گذاشت وجوجه برآورد . وبرروی دامنشان جنبیدن گرفت ب راه افتاد وازراه چشمان اناه نگریست! بازبان انهاسخن گفت ...وبه راه خطاشان افکند وهر زشتی وناپسندی درنظرشان بیاراست وزینت داد وچندانکه بر زبان ایشان سخن می راند..." وآنگاه دلیل همراهی عالمان به حق با حاکمان قلمرو شیطانی را باصراحتی بی بدیل چنین تصویر میکند: "آری به خدا که شنیده ودریافته بودند(منظورشان حق است) ولی دنیا در نظرشان آراسته جلوه میکرد وزر و زیور و قدرت فریب شان داده بود" ترسیم علی از قلمرو شیطان که قلمرو تباهی وبطلان اندیشی است در نمونه ای از سخنان ایشان وضوح می یابد "همگان در راه شیطان گام می زدند واز آبشخورش می نوشیدند شیطان به یاری متابعان وپیروانش دراین قوم بود که پرچم پیروزی برافراشت. وفتنه ها برانگیخت. وآنان را درزیر پاهای خود فرومالید. ولگدمال سمهای خویش ساخت. وباز به انتظار فتنه بیشتر به سر سمهای خود ایستاده بود.ومردم حیرت زده ونادان و فریب خورده ؛ بهتری خانه ها را بدترین همسایه ها بودند. شبها خواب به دیدگان آنها راه نمی یافت. وسرمه چشم شان سرشگ خونین بود! آنجا سرزمینی بود که دانایش دهن دوخته ونادانش محترم وبا عزت بود!" "مردم درفتنه ها گرفتا ربودند رشته دین از هم گسسته بود و پایه یقین ناپایدار گردیده؛ هرکس خود به آن چیزی که اصل می پنداشت چنگ می زد! کارها پراکنده وراه رهایی از فتنه ها باریک؛ طریق هدایت مسدود؛ وگمراهی وبی خبری شایع وهمه گیر بود وهدایت راآوازه ای نبود !خداراگناه می کردند وشیطان را یار ویاور بودند. ایمان ورشکسته؛ ستونهایش ریخته ؛ ونشانه هایش متغیر؛ راههایش ویران؛ وجاده هایش ناپیدا می نمود!" " خلق وخویتان همه فرومایگی؛ پیمانهاتان گسستنی؛ دین تان دوروئی ؛ وآب تان شور است! آنکس که درمیان شما زیست کند گرفتار گناه خویش است وآنکه ازشما روی برتابد به رحمت پروردگارش رسیده است... سرزمین تان به آب نزدیک؛ ولی از آسمان دور است ! مردمی سبک خرد وبی عقلید! وصبرتان سفیهانه است .آماج هر تیر بلائید .وطعمه هر خورنده! وشکار هرکسی که به شما تاخت آرد...!" ودرآرامش برخاسته از یقین قلبی اش اینگونه حقیقت راخلاصه میکند: " دولت ضلالت چون درختی استوار قد برافراشته وشاخه های خودرا به اطراف پراکنده است. شمارا باکیل خود وزن میکند. ودر زیر مشتهای خویش فرو می کوبد! پیشوای ان از دین اسلام بیرون است ودرگمراهی خویش پای می فشارد آن روز مردمی از شما که برجای بمانند مردمی حقیرند!چون باقیمانده های ته دیگ. یا خرد وریزهائی که از بارها بر زمین افتد . آنسان که چرم رادردباغی فرومالند؛ وگندم درو شده را کوبند شمارا نیز فروکوبد ومومنان را ازمیان شما جدا میکند آنگونه که پرنده ای دانه درشت را ازدانه ریز جدامیکند" واحوال مردمان رااینگونه بیان میکند: "یادمرگ از دلهاتان رخت بربسته؛ وآرزوهای دروغین شما رادربرگرفته است. تا آنجا که دنیا بیش ازآخرت مالک تان گردیده ؛ ومتاع دنیا شمارا ازتوجه به متاع آخرت بازداشته است. شمابرادران دینی هستید چیزی جز ناپاکی درون وزشتی نیتها میان شما جدایی نیفکند ازاین روست که یکدیگر را در امور یاری نمی کنید.وخیر یکدیگر را نمیخواهید. وبه یکدیگر چیزی نمی بخشید. وباهم دوستی نمی ورزید... درترک اخرت ودوستی دنیا یکدل اید ؛ دین شما اقرار زبانی است نه ازدل..." اینها فقط بخش کوچکی ازدریای بیکران تعالیم شیعه اند که ازآبشخور اندیشه مقتدای تشیع نشات گرفته و نقشه راه شیعه واقعی را به روشنی ترسیم کرده است . سخن صریح علی در پرده دری از مواضع باطل وباطل گرایان با دو رویکرد پیوسته ای همراه است که مردم وزمامداران را به هم مربوط می کند. وقتی روی سخن او با زمامداران وحاکمان فاسد جامعه دینی است درتوصیف خصلتهای ضدانسانی آنها کوتاه نمی آید از نگاه علی ؛ آنها به خاطر دنیاطلبی آموزه های دینی را به تحریف می آلایند ودر مسیر منافع خویش بکار می بندند . به پوستین وظواهر اسلامی مزین گشته ؛ واز آن در راه اهداف قدرت طلبانه شان هزینه میکنند. بی آنکه دستورات وتعالیم دین در حوزه قدرت خود با بکار بستن عدالت و کرامت انسانی عمل نمایند. چراکه اصلا اینگونه حاکمان دین باور نیستند! بلکه آن رابه تمسخر گرفته و بسان مضحکه ای در راه کسب اقتدار شیطانی وفریب توده های مردم کارسازی کرده اند.! بینش مولاعلی در افشای نیات پلید وزشتکاری آنها؛ معطوف به زمان خود نیست.این بینش نقشه راه تشیع در شناخت چهره کریه منتسبان دروغین به اسلام است.که صفحه صفحه حیات دین مبین اسلام را آکنده از ملال و اندوه درد ساخته اند. بیدادگرانی که باتسلط برجان ومال و ناموس مسلمین؛ چیزی جزننگ و جنایت وبی آبروئی از خویش برجای نگذاشته اند! سوی دیگر خطاب مولا با مردمی است که باوجود آنکه شاهدند دین مستمسک دغل بازان بازیگوش برای وصول به جاه ومقام و ثروت وشهرت و... قرار گرفته واز مقصد وهدف واقعی خود به دور افتاده است وگردنکشان وقدرت طلبان ونیرنگ بازان اندیشه واعمال شیطانی شان را به دین می بندند وبه ناروا بدان نسبت میدهند واز هیچ ظلم وستمی رویگردان نیستند ؛ لب فروبسته ویا به طمع دنیای شان با آنها همراه وهمگام میشوندوبه جای ایستادگی و افشای نیات پلید ایشان ؛ زبان به چاپلوسی و تملق می گشایند وعاملان ودست پروردگان اریکه بیداد و ستمگری را برجایگاه تدین می نشانند وبه آنها تقدس میبخشند ! و به حوزه اقتدار شیطانی شان می افزایند . اعمال نابکارانه شان را به ستایش وتمجید برگزار میکنندو جامعه را باترغیب درجهت پذیرش برتری جویی و خودکامگی آنها به سوی شرک و قهقرا سوق میدهند. تاآنجا که تداوم این مسیر باطل به فرهنگ مردم تبدیل میشود فرهنگی که اعمال و رفتار ضد انسانی وضد دینی را در پوستین ظواهر اسلامی به مردم تعلیم میدهد! جامعه درتاریکی وظلمت ویرانی وبطلان فرو می رود ومردم بی هیچ عبرتی از زمانه بیداد وستمگری ؛ همدل ویکپارچه؛ درفکر وعمل دلبسته راه باطلند.تا آنجاکه گستره ای انباشته از پلیدیها ، تباهی وگمراهی پدید می آید که اجتماع انسانی را به فساد وزشتکاری کشانده ؛ وآن را بسوی شقاوت وبدبختی وسقوط رهنمون می گردد. توده های گرفتار گمراهی؛ از امیدهای واهی لبریز گردیده، راه به بیراهه می سپارند... خلقهای تهی شده از انسانیت ، پاکی، صداقت و آزادی که به افکار واعمال تهوع اور ونفرتبارتن داده اند ؛ راهی جز ذلت وضلالت، درماندگی ورذالت ودرد وحقارت در پیش روی خویش نخواهند یافت. وصف حال متدین نمایان چنین اجتماعی از زبان مولای متقیان شنیدنی و عبرت اموزتر است! چراکه حضرت نه تنها آنان را به دلیل انجام امور آخرت با نیات دنیاطلبانه نکوهش کرده وزیانکار می نامد بلکه بازیهای سیاسی ورفتار متظاهرانه آنها را درتمسک به ظواهر دینی ؛ بمنزله شکستن حرمت خداوندی جهت حرمت یافتن دربین مردم تلقی نموده ؛ نفرت انگیز ترین وپلیدترین ارتکاب شیطانی را بدانها منتسب می سازد... تاریخ اسلام شواهد وحقایق بسیاری ازاین امر در سینه خود ثبت وضبط کرده است.ولی دردآورترین فاجعه تاریخی زمانی رقم می خوردکه چنین زشتکاران متدین نمائی با نیرنگ وپرچم دین ؛ اعتماد مردم راجلب نموده وبه قدرت دست می یازند! قدرتی که نمادی روشن از حضور اقتدار شیطانی است ! وقلمرو ابلیس را باز می آفریند. چنین قلمروی از عدالت ، آزادی ، امنیت و ارزشها خالی گردیده وبه پوچی می گراید. در کنار شدیدترین وبی ارزش ترین ونکوهیده ترین تظاهرات دینی ومذهبی(بخاطر نیات دنیاطلبانه متظاهران ؛ چنین اعمالی از نگاه رهبر شیعه ضایع وبی ارزشند) پست ترین واشئمازآورترین اعمال روا داشته می شود. وفساد نشات گرفته از قدرت فاسدان و تبهکاران؛ تمام بدنه جامعه را دربر میگیرد.وچونان بیماری مسری وفراگیر، همه عرصه ها رادرهم می نوردد وراه استخلاص از آن ناممکن مینماید . اندکی واضح تر بگویم اجتماعی پا به عرصه وجود میگذارد که ازدین نه تنها برای خوشبختی وسعادت واقعی ؛ بهره نمیجوید وبه تعالیم ودستورات واقعی آن دراقامه قسط وعدل بی تفاوت میشود بلکه ازمظاهر آن در جهت ارتکاب پست ترین وشیطانی ترین اعمال بهره سوئ میبرد وازتظاهرات دینی بمانند سپروراهی برای توجیه زشتکاری خویش سوئ استفاده میکند . جامعه ای که باظاهر دینی اش، مردم را به رباخواری تشویق کرده، وکم فروشی ودزدی را زرنگی می پندارد! نمازش برای نمایش وحجش بخاطر شهرت است! چپاول بیت المال عملی تحسین برانگیز شمرده میشود! وفساد وتاراجگری زعیمان وشکمبارگی وقبیله پروری ازمنافع توده ها، درنگاه حاکمان ، حق طبیعی ایشان قلمداد میگردد!فقر وفلاکت توده ها ومحرومان وستمدیدگان ، جزای شان است وبه زمامداران ربطی ندارد! قضاوت با پول ورشوه ، حق مسلم قضات تلقی گردیده وهیچ راهکاری برای جلوگیری از مظالم شان برای حکومت متصور نیست! قتل وعام منتقدان جدی است وباید که زبانها رابریدوقلمها راشکست! چراکه تنها زبان وقلم رایج ، زبان وقلم تملق وتمجید است وبس! وبایستی هر روز درشروع هرمظلمه وسخنی، مقدمه ای در تمجید حاکمان ظلم وجور وفاسد سروده شود تا سخن به کرسی نشیند و...عجب ازسرنوشت مردمی که ازکجا تا به کجا انجامیده است!... ناله جانکاه علی (ع) ازبیادآوری این فتنه بزرگ است.فتنه ای که ازتمسک به دین می آغازد ودرمیان مردم مردد وسرگردان تکثیر میشود وخذلان وتاریکی را میگسترد.تیشه به ریشه دین میزندوازآن جز نامی باقی نمی گذارد! دنیاطلبی حاکمان ؛ ریشه همه مفاسد است دنیاطلبی حاکمانی که خدارابه فراموشی سپرده وخود را به زر وزور وتزویر آراسته ؛ وعدالت وانصاف ازکف داده اند مردم را به فقر وفساد وشقاوت سوق میدهد. بیعدالتی واختلاف طبقاتی را میگسترد وجامعه را به انحطاط وقهقرائ میکشاند جهل ونادانی رونق میگیرد فقرفرهنگی بخاطر جلوگیری حاکمان از آگاهی توده ها، فراگیر میشود ومردم نیازمندانه، حاضر میگردند همه تمایلات انسانی وارزشی خود را به نماد دنیایی که به پول شهرت یافته است تبدیل نمایند! پس این وابستگی آنقدراهمیت می یابد که همه چیز را با پول بسنجند! پول معیار ارزشی جامعه میشود واقلیت اگاه را نیز به ورطه اسارت خویش می افکندچون برای ادامه حیات خود ؛ چاره ای جز آن نمی یابد! تجربه برای پول، تخصص برای پول، مقام برای پول، تدین ونمایش ایمان برای پول! حتی برای پول ادای مبارزه هم درمی آورند! درعرصه سیاست ، موافق ومخالف به هرجهتی می چرخند مرام ونیت شان آلوده به پول ونفع پرستی است... وهرکس در هرجایگاه وشغل ومقامی نه انسانیت و ارزش و اخلاق رامی شناسد ونه به حیثیت وآبرو و شخصیت آدمی پایبند است! باحرص ولع سیری ناپذیر فقط وفقط پول درمی آورد وبه شیوه وتقلب متوسل میگردد... جالب اینکه ، جامعه به جای نفرت وانزجار، اورا تحسین نیز میکند! واینگونه در چنین جمعی، جهل زده ورو به ویرانی، زبان همه با پول بند می آید. هرچقدردست چپاول وتاراج گری ات درازتر وطولانی تر میشود محبوبیت ات نیز رو به فزونی میگذارد!وبیشتر وبیشتر میگردد... سیاست مدارش که خود را به ردای زمامداری ملتی آراسته کرده است ترسی از افشای رقمهای نجومی دزدیها واختلاسهاو...ندارد! چراکه اصلا کسی به مفاهیم ارزشی وانسانی قائلیتی ندارد که بخواهد اورا مواخذه کند! یا براو بتازد! در جامعه ای که کثافت از در ودیوار آن بالا می رودمبارزی که به پول بها نمیدهد وقصدش تغییر واقعی به سوی انسانیت وارزش مداری استدیوانه ای بیش نیست! ودمار از روزگارش در می آورند! ومردم باتمام عشق ، تشنه به خونش میشوند! واگر شانس بیاورد وبه اتهام جاسوس و دیگر القابی چون مرتدو... حلق اویز نگردد به یقین تا پایان عمر درزندان خواهد پوسید بی آنکه سراغی از وی گرفته شود! پس اگر دیدی دزدی ، چاپلوسی ویاچپاولگری با تمام سوابق ضد ارزشی وضدانسانس درچنین جامعه ای وکیل ووزیر ورییس جمهور شدتعجب نکنید! نه تقلبی بوده است ونه تخلفی روی داده است.او منتخب واقعی مردم است چراکه ازقدیم گفته اند "ازکوزه همان برون تراود که دراوست" یکی نمایش اصلاح طلبی میدهد ومصلح می نماید! ودیگری ادای اصول بازی در میاورد وهردو هم میدانند که هیچکدام راست نمی گویند! وبه این خاطر هم هیچوقت با هم واقعا سرشاخ نمی شوند! وچون نزاع واقعی وپشت پرده برای پول ونفع پرستی است درهمان پشت پرده ودور از انظار مردم، خیلی زود به تفاهم میرسند وبه ریش همه مردم میخندند! واین جهل وحقارت جامعه است که به این بازیهای کثیف وبی سرانجام رضایت میدهد و هورا میکشد! تامعادله انتفاع با هیبت شیطانی اش، درعرصه سرنوشت یک ملت سایه شوم خود را بگسترد وتداوم یابد... شیعه درددارد. شیعه درد انباشته از ستمی جانکاه بردوش گرفته است. امروز شیعه واقعی درفضائی مملو از جهل و دروغ وتهمت و برتری جوئی اقتدارگرایان مزور و بی ریشه، احساس خفقان وتنهائی میکند.و به آرزوی مرگ رسیده است...واگر زنده است تنها بخاطر یقین به بشارت الهی است که پیروزی قطعی حق رابشارت داده است وصبری که از مقتدای خویش در تحمل سختیها وشدائد به ارث برده است وبس... وجود عینی شیعه ، دروجود وتفکر علی تلخیص میشود وتفکر علی ازتعالی عدالتی منشا میگیرد که درمصداقی روشن وبی بدیل تحقق یافته است...ادامه داردبخشی ازکتاب شیعه دلتنگ علی است...


آفتاب سلماس نمایش آزادی تفکر واندیشه

:: بازدید از این مطلب : 421
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
آفتاب سلماس مقدم شما همشهریان را گرامی میدارد.ما همراه شما باگامهائی بلند؛ در آرزوی شکوفائی سلماس ؛ ازجای برخاسته ایم و بااعتقاد به وجود زمینه های شایسته شهرمان برای توسعه ؛ رشد و پویائی؛ هم کلامتان خواهیم بود
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه
هاست لینوکس cpanel
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان آفتاب سلماس و آدرس aftabsalmas.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.